اَلذَّنبُ شومٌ عَلى غَیرِ فاعِلِهِ اِن عَیَّرَهُ ابتُلِىَ بِهِ وَ اِن اَغتابَهُ أَثِمَ وَ اِن رَضىَ بِهِ شارَکَهُ
گناه
برای کسی هم که آن را انجام نداده شوم است: اگر گناهکار را سرزنش کند به
آن مبتلا می شود . اگر غیبتش را بکند گناه کرده و اگر راضی به آن گناه باشد
در گناه او شریک شده
نهج الفصاحه، حدیث ۱۶۲۳
آیت الله جوادی آملی طی پیامی به کنگره ملی آموزههای تربیتی در اندیشههای امام علی (ع) که در مجتمع آفتاب اراک برگزار شد، اظهار کرد: آنچه که مورد عنایت ذات اقدس الهی در صحنه غدیر بود آن است که خلیفه خود را به وسیله رسول خود مشخص کند و خداوند انسان را به کرامت دعوت کرده است کرامتی که ذاتی نیست.
خلیفههای راستین همان انسانهایی کامل و معصوم هستند که از قلمرو خلافت آنها مردان با ایمان سهمی از خلافت خواهند داشت و معنای خلافت آن است که خلیفه سخن مستخلف عنه را میگوید و به دستور او عمل میکند و به اوصاف او معتقد است.
وجود علی ابن ابیطالب کریم بود چون خلیفه کریم بود و بدون دستور خدا نه قیامی داشت و نه قعودی و همه کارهای او درمسیر فرمان الهی بود.
امیرالمومنان در غدیر به خلافت رسید این سمت غدیری، سمت ملکی است و چیزی که سبقه ملکی داشته باشد قابل نصب و غصب است و وجود امیرمومنان سعی میکرد امت اسلامی را به کرامت برساند و کرامت آنها در سایه آزاد بودن دین تثبیت کند، اول دین را آزاد کرد بعد متدین بپروراند و بعد متدین را خلیفة الله کرد و بعد خلیفة الله را از کرامت برخوردار کرد، زیرا خلیفة الله با تقوا است و انسان متقی کریم است.
علی ابن ابی طالب سعی کرد دین جامعه و امت اسلامی را آزاد کند؛ آزاد بودن دین علوی در بخش اندیشه از گزند، وهم و خیال بود و در بخش انگیزه از آسیب شهوت و غصب بود. سعی کرد دین را با همین وضع آزادانه به مجاعه معرفی کند.
پیام اصلی غدیر این است که انسان دین را آزاد بفهمد، آزادانه باور کند و آزادانه عمل کند تا سهمی از کرامت ببرد و بتواند بیگانه را از حریم دین طرد کند اگر کسی بخواهد دین را بخوبی بشناسد بهترین راه شناخت نفس و درون خود است زیرا مشهودات درونی ما به علم حضوری برای ما معلوم است.
در پایان این پیام آمده است: خداوند در درون ما فطرتی به عنوان فطرت الله قرار داده است که از علوم فراوانی برخوردار است و در فلاح و صلاح انسان سهم تعیین کنندهای دارد و سایر قوای انسان قوای علمی و عملی که عهدهدار اندیشهها و انگیزه انسان است و آن قوهای که در برابر فطرت میایستد همان قدرت هوی و هوس است. علی ابن ابی طالب همه این صحنهها را در درون خود ترسیم کرده و همه قوا را تابع او کرد تا در پیشگاه خدا سجده کنند و بعد توانست دین جامع را آزاد کند و کسی که آزادانه متدین شد میتواند دین جامعه را آزاد کند.